بنازم ماه را، نازش شناساند

که رویش، من به صد مازش شناساند

کنار آسِمان های نگاهت

ستاره، عشق در کارش شناساند

هزاران دسته گل تقدیم آن یار

که یاری را به تک یارش شناساند

به پیش ماه عاشق بی‌صدا است

همان کس کو به او نامش شناساند

خبر آمد که دریا عاشقش نیست

همان کس عشق در کامش شناساند

خیالی بگذرد عمرم برایت

مرا چشمت تمنّایش شناساند

که کهنه کی شود آن چشم هردم

که دل بردن به مژگانش شناساند

گرفتارش شدم با یک نگاهش

که بت من را به صد دامش شناساند

میان سادگی‌هایت فتادم

ولی زلفت مرا مه‌وش شناساند

ندیدم داغ‌تر از روی تو، دوست!

که ابرویت مرا آتش شناساند

بگو بلبل چرا خاموش شد پس؟!

که کامت را به آوایش شناساند


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکز تجاری بین المللی پانوراما Molly آثار سمیرا دشتی مدیریت فرهنگی در ایران خرید اکانت نود 32 امداد خودرو میانه هشترود جعفر محمدی 09149234097 خرید و فروش و رهن و اجاره Sarah قالب زیپرشن برای پایان‌نامه‌های دانشگاه یزد